تاوان

تـــــاوان حرفــــهایی که نمی تونی بـــــگی؛ تــــــارهای سفیـــــــدیـه که یه شَبـــه لابلای موهــــــــات به وجــــود میــــــاد



مخاطب خاص = کپلی

مخاطب خاصمو از این به بعد با اسم کپلی  صدا میکنم

پریشب خیلی خواب بدی برا کپلی دیدم صبح بهش اس دادم کجایی؟ خواب بد دیدم مواظب خودت باش

اسمس داد مسابقه داریم تو سالنم نگرانم نباش همه چی مرتبه

خیلی حس خوبیه که کپلی رو دارم یکی بچه ها تو پست قبلی که برای مخاطب خاص گذاشته بودم برام نوشته بود تو که شوهر داری مخاطب خاص دیگه چیه

ببینین مخاطب خاص حتما نباید جنس مخالف باشه که

بعدم مگه هرکی شوهر کرد باید دیگه بره بمیره

این کپلی رو خدا توی روزایی بهم دادکه هم اون روازی سختی داشت هم من

چه حالی میده با کپلی کلی دعوا کنی کلی چرت و پرت بگی (آخه  من عصبانی میشم همه چی از دهنم در میاد... یکی اخلاقای بدمم همینه که توی اوج عصبانیت تصمیم میگیرم و عملی می کنم) بعد یک ساعت بعد هی زنگش بزنی واسه یه کاره مهم بعد جواب نده بعد اسمس میاد که :ماشی سرکلاسم میزنگمت

بعد از یچند ساعت زنگت می زنه و انگار نه انگار که همه چی بهش گفتی

آخ کپل جونی مرسی که بدیهامو همه جوره می بخشی مرسی که حرفامو هرچند که چرت و پرته می شنوی و آخرش می گی ماشی صبر کن توکلت به خدا باشه هرچند اون لحظه می خوام خفت کنم اما بعد که خوب فک می کنم می بینم حق با توست باید صبر کنم

به قوله خودت صبر بهترین راهه نه تنها راه

کپلی راست می گه می تونم در مقابل همه این مشکلات شونه خالی کنم می تونم قید همه چیو راحت بزنم اما نه من همه جوره پات واسادم صبر می کنم تا همه چی درست بشه صبر می کنم تا یه روزی برگردم به عقبو به رفتارای خودم و حتی به صبر خودم بنازم

راهی هست در برابر همه ناملایمات اما من صبر می کنم من صبورم صبورم صبورم ، اونقد تکرار می کنم که خودمم باورم بشه


خدایا ممنونم بابت همه چی


- تاریخ نوشت

1- 23 خرداد تولد کپلی بود تولدش مبارک یادش بخبر پارسال مثل اون روز خونشون بودیم و حسابی ترکوندیم




چقدر سخت است همرنگ این جماعت شدن

وقتی این جماعت خودش هزار رنگ است


اخلاق های خ اک بر س ری

من دلم خواست تو یه روز سه تا پست بزارم اصن حرفیه؟


از وقتی اومدم تو جمع این قوم ظالمین با یه زبون آشنا شدم به نام ایما و اشاره ، آشنایی دارین که باهاش؟

راستش اصلا تو کت من نمیره این زبون  ،انقده که مزخرفه مخصوصا زمانایی که من نباید چیزی بفهمم آی زورم میاد آی زورم میاد بعضی وقتا یه چی می گن منم نمی فهمم اما به روی خودم نمیارم

یه چیز دیگه که خیلی تو این خانواده رایجه قهر کردنه

فقط برادر شوهرم که اونم خانومش انقده روش کار کرده تا این عادت بدو از سرش انداخته و راشی که خیلی کم قهر میکنه

مثلا الان خاش با باباش قهره آخه یکی نیست بگه دختر مثلا تو تحصیل کرده ای مثلا شعور داری باباته هیچی بزرگترت که هست چرا قهر می کنه

یه چیزی هم که هست تا قهر می کنن  با هم پیغوم و پسغوم برا هم می فرستن که دیگه نه خونه ما بیا نه خونت میایم

اصلا این خونت نمیایم برا این خانواده حکم تهدید به کشتن داره که وقتی به زبون میاد طرف لال میشه

ما هم این وسط به این قهر کردنا می خندیم و سوت بلبلی می زنیم

باشد که رستگار شویم


خبر به دورترین نقطه جهان برسد

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد

چه میکنی اگر او را که خواسته ای یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد

رها کنی برود از دلت جدا باشد

به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که ...! نه نفرین نمی کنم که مباد

به آنکه عاشق او بوده ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد



صرفا چهت یاد آوری :یادتونه مخاطب خاص دار شده بودیم ....

قالب جدید

داشت کم کم ثبات شخصیتیم زیر سوال می رفت که تصمیم راسخ گرفتیم یه حرکتی بزنیم و یک عدد قالب بسازیم برای خودمان [آیکون ماشیمارو با نیش تا بناگوش باز] و در ضمن احساس فیس میکنیم به خاطر این همه هنرمندی

اون هدر بالایی همون ماشیماروست که من اسمشو رو خودم گذاشتم تو گوگل بسرچین میبینن


به نظرتون قالبم چطوره؟

 


ما انقده حال می کنیم که دیشب که مریض بودیم باز هم راشی خان پلک بر هم نذاشت

باشد که رستگار شویم