دلم تنگه

با حس عجیبی ، با حال غریبی / دلم تنگته

پر از عشق و عادت ، بدون حسادت / دلم تنگته

گله بی گلایه ، بدون کنایه / دلم تنگته

پر از فکر رنگی ، یه جور قشنگی / دلم تنگته

تو جایی که هیشکی ، واسه هیشکی نیستو ، همه دل پریشن!

دلم تنگه تنگه ، واسه خاطراتت ، که کهنه نمیشن

دلم تنگه تنگه برای یه لحظه ،کناره تو بودن

یه شب شد هزار شب ، که خاموش و خوابن / چراغای روشن

******

منه دل شکسته ، با این فکر خسته / دلم تنگته

با چشمای نمناک ، تر و ابری و پاک / دلم تنگته

ببین که چه ساده ، بدون اراده / دلم تنگته!

مثله این ترانه ، چقدر عاشقانه / دلم تنگته

دلم تنگته …

یه شب شد هزار شب ، که دلغنچه ی ما ، قرار بوده واشه

تو نیستی که دنیا ، بسازم نرقصه ، به کامم نباشه

چقدر، منتظرشم ، که شاید از این عشق ، سراغی بگیری!

کجا ، کی ؟ کدوم روز؟ / منو با تمام دلت میپذیری؟!

منه دل شکسته ، با این فکر خسته / دلم تنگته

با چشمای نمناک ، تر و ابری و پاک / دلم تنگته

ببین که چه ساده ، بدون اراده / دلم تنگته!

مثله این ترانه ، چقدر عاشقانه / دلم تنگته

دلم تنگته …



خیلی سعی می کنم حرفاشو فراموش کنم اما نمیشه ، نمی شه قدم زدنامونو فراموش کنم نمی شه دلتنگی های خوابگاهو فراموش کنم ، نمی تونم شیطنتامونو فراموش کنم، نمی تونم عصرایی که می رفتیم زیر میز تلوزیونه خوابگاه می نشستیمو و چرت می گفتیم و تو سر و کله هم می زدیمو فراموش کنم، نمی تونم شبایی که کل خوابگاهو تاب می خوردیمو و شیطنت می کردیمو فراموش کنم یادته وقتایی که غصه دار می شدم می اومدی میگرفتیم تو دلت می گفتی بهاری غصه چرا مگه من مردم؟ اصلا غلط می کنی غصه بخوری؟ یادته یا نه؟ یادته یه شب دوتایی رو تخت من خوابیدیم ؟چقد جامون تنگ بود اما خیلی خوب بود

نمی تونم خدا ، من نمی تونم فراموشش کنم


خدا نمیشه کاری کنی خود کرده را تدبیر باشد؟؟ من بد کردم خدا ، بد کردم یه کاری کن خـدا



من مقصر بودم ازشم عذرخواهی کردم اما گفت دیگه بهم اعتماد نداره گفت برو ازت متنفرم

بهش حق می دم

بچه ها شرمندتونم زود میام نظراتونو تایید می کنم

این روزا دارم از نبود زینب دق می کنم

چله

تصمیم گرفتم چله بگیرم اول از همه چله دروغ و غیبت و شبی 1صفحه از قرآن



کسایی که دوست دارن با من هم قدم بشن یا علی

دلم اندازه دنیا گرفته

منو ببخش غریبه

که بهت شانس آشنایی نمی دم ...

دیگه طاقت دل کندن ندارم ..



راستش یه عالمه تایپ کردم اما پرید فقط اینکه دلم گرفته خیلی هم گرفته


برام سخت نبود که تو وبش برای من اینا رو نوشته حتی درد نداشت برام نوشته بود ازت متنفرم دردم از اونجاییکه خود کرده را تدبیر نیست خودم کردم و حالا من موندم و عذاب وجدان


خیلی وقته دستات اون دستای قدیم نبود خیلی وقته جای دستای منو قدم زدن و یه عالمه حرف زدنو دیگران گرفته بودن حرفی نبوده و نیست

دلم برای بهاری گفتنت تنگ شده

به قوله خودت شرم کم ، خیلی وقته خیر و شرم از سرت کم شده بازم حرفی نیست


تاحالا به هر دوستی صمیمی شدم یه جوری ازم دور شد

این دنیای مجازی رو برا همین دوست دارم



برای بعضی دردها نه می توان گریـه کرد نه می توان فریـآد زد
برای بعضی دردهآ فقط می توان نگـاه کرد لبخند زد و
بی صدا شکست.........!


پستم خیلی مبهم بود ببخشید راستش برا دلم نوشتمش

کنجدی


دلم عجیب یک غیر منتظره خوب می خواد

ادامه مطلب ...

انسانیت

رفتم تو وب نوبهار یه مطلب نوشته بود خیلی خوشم اومد برید حتما بخونید اینجاست


چقد خوبه همچین آدمایی هم هستن که آدم هنوزم وقتی نفس میکشه بوی ناب آدمیت رو بشنوه


اگه کسایی مثل اینا نبود مگه میشد نفس کشید ، امروز چقد عذاب کشیدم واسه خاطر یه نفر که هیچ ارزشی هم نداشت به خاطر اون مجبور شدم وبلاگ قبلیمو ببندم

دلم واقعا بوی ناب انسانیت می خواد


دی شیخ با چراغ  همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست