راستش یه عالمه تایپ کردم اما پرید فقط اینکه دلم گرفته خیلی هم گرفته
برام سخت نبود که تو وبش برای من اینا رو نوشته حتی درد نداشت برام نوشته بود ازت متنفرم دردم از اونجاییکه خود کرده را تدبیر نیست خودم کردم و حالا من موندم و عذاب وجدان
خیلی وقته دستات اون دستای قدیم نبود خیلی وقته جای دستای منو قدم زدن و یه عالمه حرف زدنو دیگران گرفته بودن حرفی نبوده و نیست
دلم برای بهاری گفتنت تنگ شده
به قوله خودت شرم کم ، خیلی وقته خیر و شرم از سرت کم شده بازم حرفی نیستتاحالا به هر دوستی صمیمی شدم یه جوری ازم دور شد
این دنیای مجازی رو برا همین دوست دارم
برای بعضی دردها نه می توان گریـه کرد نه می توان فریـآد زد
برای بعضی دردهآ فقط می توان نگـاه کرد لبخند زد و
بی صدا شکست.........!
پستم خیلی مبهم بود ببخشید راستش برا دلم نوشتمش
من چیزی متاسفانه متوجه نشدم
عیب از من ماشی ؟؟؟
نه عیب از منه
راستی عزیز من وبت نمی تونم بیام ویروس دارم وبتو که باز می کنم سیستمم ریست میشه شرمنده
چی بگم؟!
دعا کن عزیز برام
گفتنی هارو گفتی برای کسی که باید بدونه مهم همینه
مسی
همه مون یه روزایی بغض داریم
نمی گم فکرشو نکن که نمی شه
اما می گم امیدوار باش
عجیب با پستت ارتباط بر قرار کردم...
عجیب فهمیدم چی میگی...
وای که خود کرده را تدبیر نیست...
وای که دنیای خراب شده رو سرم رو دوباره یادم افتاد...
وای...
دل یکی از مهم ترین وظایفش همینه...
هی بگیره و بگیره و ...
وا شه
خوب اینجوری که دل منم گرفت
فدات شم این چه حرفیه ؟؟؟ تو وجودت برام عزیزه نه اینکه بیای و برام کامنت بزاری
نیافتم!
چه کسى بد کرد؟
عزیزم به نظر من که مبهم نبود و خیلی دلی بود